گذشته تاریخی همواره بخش مهمی از هویت فردی و اجتماعی محسوب میشود. این نوشته، با ارائه تعریفی از «هویت»، به بررسی جلوههای متعدد هویت ایرانی در دورههای مختلف تاریخی و از منظر روشی سیدجواد طباطبایی ...
بیشتر
گذشته تاریخی همواره بخش مهمی از هویت فردی و اجتماعی محسوب میشود. این نوشته، با ارائه تعریفی از «هویت»، به بررسی جلوههای متعدد هویت ایرانی در دورههای مختلف تاریخی و از منظر روشی سیدجواد طباطبایی پرداخته است. طباطبایی با قائل بودن به ضرورت بینش تاریخی، به بحث درباره ادوار تاریخی برای فهم تاریخ و اندیشه میپردازد. بر این اساس، طباطبایی تاریخ ایران را به دورانهای قدیم و جدید تقسیم میکند که هر کدام از آنها نیز به نوبه خود به دورههایی جداگانه تقسیمبندی میشوند. وی با اذعان به وجود آگاهی قومی برای پدیدارشدن «خودآگاهی ملی»، معتقد است در هر دورهای هویت ایرانیان در اثر کنش و واکنش میان آن دو مؤلفه، ممکن شده است. بدین ترتیب، زمانی «اندیشه ایرانشهری» و زمانی دیگر برآمدن سلسلههای فرمانروایی ایرانیتبار طاهریان، سامانیان و بوئیان، مقولات آگاهی قومی بودند. بر اساس ایده طباطبایی، همچنین، در زمانی دیگر، شاعران ایرانی مانند فردوسی و حافظ، امانتداران مقولات «آگاهی قومی» شدهاند، اما با یورش مغولان، قرون وسطای ایرانی آغاز میگردد که به زوال اندیشه خردگرا، زوال ادب فارسی و چیرگی دین عجایز منجر گردید. در نتیجه، به دنبال زوال اندیشه سیاسی، شاهد بحران هویت در ایران هستیم.